باراک اوباما در دیدار با خانواده نلسون ماندلا (رهبر پیشین آفریقای جنوبی)، از وی برای مبارزه با نژادپرستی تقدیر کرد؛ شبکه سلطنتی انگلیس (BBC) با تمجید از این رئیسجمهور آفریقایی، وی را یک «رهبر انقلابی واقعی» توصیف میکند که هیچگاه رو به افراط نیاورد. سؤال اینجاست چرا رسانههای غربی یک رهبر انقلابی را چنین تحسین میکنند و وی را اسطوره تمام انقلابیون میدانند؟ چرا دولتمردان غربی به ماندلا لبخند میزنند در حالی که همین سیاستمداران غربی، علاوه بر حمایت از دولتهای غیردموکراتیک و مرتجع در آفریقا و جنوب غرب آسیا، عملاً توجهی به انقلابیون ندارند. مروری بر زندگی این رهبر سیاهپوست آفریقای جنوبی به این سؤال پاسخ میدهد که چرا دولتمردان آمریکایی بیتوجه به دیگر رهبران انقلابی، از ماندلا چنین تقدیر میکنند.

نلسون ماندلا در کنار جرج بوش (رئیس جمهور اسبق آمریکا)

ماندلا در کنار بیل کلینتون (رئیس جمهور اسبق آمریکا)

دیدار دیوید کامرون (نخست وزیر انگلیس) با ماندلا
از سوابق روشن و فعالیت های سیاسی و پرشور نلسون ماندلا که بگذریم و جای هیچ بحثی درخصوص مقبولیت ایشان در جامعه جهانی و بخصوص قاره آفریقا وجود ندارد، حضور ماندلا در صحنه سیاست، با انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور آفریقای جنوبی بر عملکرد این رهبر انقلابی تاثیر شگرفی گذاشت. همچنانکه تا پیش از به قدرت رسیدن ماندلا، کنگره ملي آفريقا و شخص ماندلا روابط نزديکي با سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) داشتهاند اما بعدها و در دهه آخر عمر خود، وی ضمن مواضع دوگانه و محافظه کارانه در قبال رژیم صهیونیستی، نسبت به قوم يهود همدردي نيز ميکرد. ماندلا از مواضع نخست وزیر سابق رژیم اسرائیل حمایت می کرد. وی در تأیید سخن «ایهود باراک» مبنی بر آنچه وی صلح کامل با سوریه می خواند گفت: «اسرائیل در ازای اراضی، حق دارد تا از سوی اعراب به رسمیت شناخته شود!»

ماندلا در کنار شیمون پرز (نخستوزیر رژیم نژادپرست صهیونیستی)

وایزمن (نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی) در آغوش ماندلا
تساهل و همزیستی زیاده از حد ماندلا در این دوران، دولت آمریکا و انگلیس را به طمع انداخت تا در جهت حفظ منافع خود، از مواضع دموکراتیک ماندلا حمایت کنند. آمریکا و انگلیس که تا دهه 1990 از رژيم ضدبشري آفريقاي جنوبي حمايتهاي اقتصادي، سياسي و رسانهاي ميکردند، به مرور تغيير جهت دادند و از ماندلا به عنوان طرفدار صلح و حقوق بشر استقبال کردند و در اعطاي جوائز و نشانهاي مختلف به ماندلا، واقعا دست و دلبازي نشان دادند. ماندلا علاوه بر دريافت جايزه نوبل، نشان لياقت و نشان «سنت جان» را از ملکه «اليزابت دوم» و نشان «آزادي» را از «جرج بوش» پسر دريافت کرد. این تحسین ها و تمجیدها به خوبی حرکت ماندلا را در مسیر دلخواه غرب نشان می دهد: عدم چالش با رژیم صهیونیستی، تلاش برای پیگیری روند صلح اعراب و اسرائیل، همکاری با دولتهای انگلیس و آمریکا.
همین امر موجب شده تا دولت آمریکا با همراهی امپراتوری رسانه ای انگلیس، در تلاش برای محو چهره رهبران انقلابی حقیقی همچون حضرت امام خمینی(ره)، نمونه بدلی و جعلی شخصیتهای سازشکاری چون ماندلا را به عنوان نماد آزادیخواهی و انقلابی گری معرفی نمایند. تقدیر باراک اوباما و دیدار وی از خانواده ماندلا، دیدار نخست وزیر انگلیس، دیوید کامرون و وزیر امورخارجه آمریکا با ماندلا نشان میدهد که این دولتها سعی دارند تا ماندلایی غیر انقلابی و سازشکار را اسطوره ملتهای آزادیخواه نشان دهند.
در پایان باید به این نکته ظریف اشاره کرد که افکار عمومی باید مراقب باشند که هرچند مواضع ضدنژادپرستی و انقلابی نلسون ماندلا علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دوران جوانی وی، قابل تمجید و الگوبرداری برای انقلابیون است اما حمایت دولتهای استکباری از او و چرخش موضع وی در دوران کهولت، به سود بزرگترین رژیم آپارتاید و نژادپرست تاریخ و عضویتش در کلوپهای ماسونی، مایه سرافکندگی او در مقابل انقلابیون جهان در اواخر عمر شده بود و باید این بخش از مواضع وی را با مواضع انقلابی وی در دوران جوانی تفکیک کرد و منطقی و هوشمندانه، به مواضع او نگریست.
(منبع: mashreghnews.ir)
منتظر پیام ها و نظرات شما عزیزان هستم؛ با تشکر ـ ع. دشتی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط با این مطلب:
مقالات برگزیده،
،
:: برچسبها:
نلسون ماندلا,
آمریکا,
اسرائیل,
nelson mandela,